سیده فاطمه آگاه؛ پرویز آزادفلاح
چکیده
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع ...
بیشتر
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع مطالعات و کمبود پژوهش عمیق در مورد محیط خانوادگی این افراد، پژوهش حاضر به منظور کشف و توصیف والدگری در خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. این مطالعه به روش کیفی تحلیل محتوی و با بهکارگیری مصاحبههای عمیق بدون ساختار از 15 نفر از اعضای خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. گفتگوهای ضبطشده حاصل از مصاحبه به صورت کلمه به کلمه پیادهسازی شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تحلیل دادهها، "انگاره مخرب والدگری" به عنوان درونمایه اصلی استخراج گردید. این درونمایه 6 طبقه "سوءرفتار جسمانی و عاطفی نسبت به فرزندان"، "رصد سختگیرانه"، "کمبود حمایت والدینی"، "بیثباتی در برخورد با فرزندان"، "فرزند-محوری" و"ممانعت از خودمختاری فرزندان" را شامل میشود. با توجه به نتایج به نظر میرسد الگوهای رفتاری غالب والدین این افراد نامناسب و مخرب بوده است که نشاندهنده پیوند بین والدگری مخرب والدین با اختلال شخصیت مرزی در فرزند است. نتایج این مطالعه، از یک سو نقش الگوهای رفتاری و تعاملی والدین در پدیدآیی رگههای اختلال شخصیت مرزی را مورد تأکید قرار میدهد و از سوی دیگر با توجه به جمعیت مورد مطالعه، مشخصههای آسیبزا در خانوادههای ایرانی را برجسته میسازد.